تعبیرها ی گوناگون از کمال انسان در آموزه های دینی و فلسفی ، تعبیر های فراوانی از کمال انسان وجود دارد، این تعبیرها اگر چه متفاوت به نظر می رسند، ولی در حقیقت به واقعیت واحدی اشاره دارند و روح همه آنها یکی است . به برخی از این تعابیر اشاره می نماییم. قرب: بهترین تعبیر از کمال انسان با واژه قرب الی الله؛ به معنی نزدیکی به خداوند می باشد. در مورد این واژه ورابطه آن با کمال انسان، به طور مستقل خواهیم پرداخت. ولایت: واژه ولایت به لحاظ ماده- ولی، یلی- به معنی در کنار بودن دو شی است و این در کنار بودن، در حقیقت تعبیر دیگری از قرب و نزدیکی دو شیء به هم می باشد. در معارف الهی، کمال انسان با واژه ولایت تعریف می شود. ولایت، آمیزه ای از دو اقتدار علمی و ارادی انسان کامل نسبت به جهان هستی است. نیرویی که به معنی قوت یافتن اختیار در انسان و زمینه تحقق افعال خارق العاده و اعجاز و ملاک شایستگی انسان برای احراز مناصب الهی می باشد. از مجموع معنای لغوی و اصطلاحی واژه ولایت می توان فهمید: ولایت در حقیقت نیروی تسلط و حکومت بر هستی است، این واژه تعبیر دیگری از همان واژه قرب می باشد؛ زیرا ولایت کمالی است که در اثر قرب انسان به خدای متعال برای انسان حاصل می شود. توحید: توحید آخرین منزل سلوک سالکان الی الله است ، به معنی وحدت یافتن وفناء صفاتی و افعالی و ذاتی در خداوند. این تعبیر نیز در حقیقت تعبیر دیگری از همان قرب به خداوند است و نتیجه آن هم رسیدن به مقام ولایت می باشد. عرفان: عارف شدن نیز چیزی جز موحد شدن و تقویت اراده تا سر حد همت و ولایت نیست. عرفا می گویند العارف یخلق به همته ما یخلق الخلق به عقله. عارف با همتش، همان چیزی که آدمهای معمولی در ذهن خود می پرورانند در خارج از ذهن می آفریند. مقام و اقتداری که در اثر قرب به خدای حاصل می شود و راه دیگری ندارد. تعبیر های دیگری هم وجود دارد؛ مانند مظهر خدا شدن ، به خدا رسیدن، شبیه خدا شدن، رنگ خدایی گرفتن و مانند آن، که تمامی آنها به معنی قرب به خدای متعال است و از روح و حقیقت واحدی بر خوردارند.